سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

امام رضا

 

یکی دیگر از مظاهر شخصیت علمی امام رضا (علیه السلام) که شگفتی اطرافیان و شاهدان را به همراه داشت، آشنایی کامل حضرت(علیه السلام) به زبانهای مختلف بود. امام (علیه السلام) در مجامع علمی به هنگام مناظره و یا در نشستهای علمی معمولی در پاسخگویی به اشخاص که از بلاد دیگر حضور ایشان شرفیاب می شدند، با زبان متداول و رسمی مخاطب با وی به گفتگو می پرداختند.

اباصلت هروی می گوید:

«امام رضا (علیه السلام) با مردم به زبان خودشان سخن می گفت. به خدا سوگند که او فصیح ترین مردم و داناترین آنان به هر زبان و فرهنگی بود.»[1]

                                                                          

ابا صلت همچنین گفت: عرض کردم یا فرزند رسول خدا، من در شگفتم از همین اشراف و تسلط شما به زبانهای گوناگون!

 امام (علیه السلام) فرمود:

من حجت خدا بر مردم هستم. چگونه می شود، خداوند فردی را حجت بر مردم قرار دهد ولی او زبان آنان را درک نکند. مگر سخن امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) به تو نرسیده است که فرمود: به ما «فصل الخطاب» داده شده است و آن چیزی جز شناخت زبانها نیست.[2]

 اعتراف مخالفان امام به برتری علمی امام (علیه السلام)

در جریان یکی از نشستهای علمی، چون وقت نماز شد امام برای اقامه نماز از مجلس بیرون شد. مأمون به محمد بن جعفر، عموی امام رضا (علیه السلام) رو کرد و گفت پسر برادرت را چگونه یافتی؟ پاسخ گفت: او عالم و دانشمند است.

مأمون گفت:

پسر برادرت از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) است؛ با خاندانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد آنان فرموده است:

آگاه باشید، نیکان عترت من و شاخه های درخت وجود من، در خردسالی خردمندترین و در بزرگسالی داناترین مردمند. آنها را تعلیم ندهند، زیرا آنان از شما داناترند. هیچ گاه شما را از دروازه هدایت، بیرون نساخته و در گمراهی وارد نخواهد کرد.[3]

در نقل دیگری آمده است که مأمون مسائلی چند از امام رضا (علیه السلام) پرسید و آن گاه که پاسخ همه آنها را بدرستی یافت، چنین گفت:«خدا مرا بعد از تو زنده ندارد. به خدا سوگند، دانش صحیح جز نزد خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) یافت نمی شود و به راستی دانش پدرانت را به ارث برده ای و همه علوم نیاکانات در تو گرد آمده است.»[4]

آری، صرف نظر از اهداف مأمون باید گفت: دانش گسترده امام رضا (علیه السلام) حقیقتی است که دوست و دشمن ناگزیر از اعتراف به آن بوده و هستند. اگر مأمون نیز در درون میل به بروز این حقیقت نداشت ولی سبب شد تا چنین نتیجه ای به دست آید و چهره علمی امام بهتر روشن شود.

 پشیمانی مأمون از تشکیل محافل علمی

مأمون خود در تشکیل محافل علمی و مناظرات دانشمندان با امام اصرار داشت ولی از فراخوانی امام به مناظرات، سخت پشیمان شد و پیش بینی امام در مورد وی تحقق یافت.

علت پشیمانی نیز روشن است. مأمون با انگیزه صحیح و دانش دوستانه به این اقدام دست نزده بود، همچنان که برای آگاهی بیشتر مردم و دانشمندان از شخصیت امام چنین نکرده بود. وی اهدافی چون تحقیر امام و شخصیت علمی او، سرگرم ساختن جامعه به این گونه جلسات و تحت الشعاع قرار دادن امور سیاسی و... را دنبال می کرد و چون خود را در رسیدن به آن هدفها ناکام یافت سخت پشیمان شد. تا جایی که برخی همین رخدادها را زمینه ساز شهادت آن حضرت دانسته اند.[5]

 امام دارای علم برتر

«الامام واحد دهره لایدانیه احد و لایعادله عالم و لایوجد منه بدل.»[6]

امام رضا (علیه السلام): یگانه امام عصر خویش است، به طوری که در فضایل و کمالات، کسی به پای او نمی رسد و در دانش هیچ عالمی با او برابری نمی کند و نمی توان برای او- از غیر امامان- جایگزینی یافت.

اگر حضرت رضا (علیه السلام) امام را، « یگانه عصر خود » معرفی کرده است نه برای این است که توجه مردم را از خداوند به سمت امامان جلب کرده باشد و برای امامان در قبال خداوند جایگاهی ترسیم کرده باشد. بلکه برخلاف این تصور نادرست، امام رضا (علیه السلام) می خواهد توجه مردم را از عالم نمایان و مدعیان دورغین امامت که مردم را به سوی خود فراخوانند تا از مال و احترام آنان بهره مند شوند، دور سازد و یادآوری کند که تنها کسی شایسته پیروی است که به راستی از همه عالمان روزگارش عالم تر و در اخلاق و شخصیت از همه شریفتر باشد و این برای مردم قابل شناخت است.

کسی که در برابر پرسشهای علمی- دینی و اعتقادی مردم از پاسخ دادن فرو بماند و یا پاسخ غلط بدهد، هرگز شایسته امامت نیست.

بنابراین امامت یک ادعای بی پشتوانه نیست. امامت در عصر حضور امامان برای مردم قابل سنجش فهم بوده است و در زمان غیبت امام، آنچه از تاریخ و روایات امامان پیشین باقی مانده است و می توان آنها را با گفته ها و کردارهای دیگران مقایسه کرد و ملاک صداقت ائمه است.

 دانش و مقام امام از جانب خدا

امامان، دانش و فضایل و کمالات خود را از عنایات و لطف خداوند دارند و برای خودشان، جز بندگی و اطاعت از خداوند، مقامی قائل نیستند و اگر از علم و فضایل برتر خود سخن به میان آورده اند، برای این است که مردم آنان را بشناسند و به ایشان اعتماد کنند و راه بندگی خدا و دینداری را از آنان بیاموزند.

«ان الانبیاء و الائمة یوفقهم الله و یوتیهم من مخزون علمه و حکمه ما لا یؤتیه غیرهم فیکون علمهم فوق کل علم اهل زمانهم»[7]

امام رضا (علیه السلام): پیامبران و امامان از جانب خداوند توفیق یافته و از خزانه علم و حکمت الهی عطا شده اند. خداوند به آنان دانش و حکمتی بخشیده است که به هیچ کس دیگر عطا نکرده است و به این دلیل دانش آنان بیشتر و برتر از دانش دیگران است.

سیده ناهید رضا نیازاده

 

 

رواق دارالححجه

رواق دارالححجه




تاریخ : دوشنبه 86/8/7 | 9:56 عصر | نویسنده : صبا | نظر

  • دانلود
  • رد ریپورتر
  • کارت شارژ همراه اول