سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

یا علی

 

دستگاه خلافت عباسی، با اهدافی خاص، از اندیشه وران مذهب و فرقه های گوناگون دعوت کرد و آنان را رو در روی امام رضا (علیه السلام) قرار می داد. با مطالعه در شخصیت،روحیات و افکار مأمون، آشکار می شود که او از تشکیل چنین جلسات و همایشهایی اهدافی سیاسی را دنبال می کرد. هرچند شخصاً به مباحثات علمی علاقمند بود ولی مأمون خلیفه شخصی نبود که بخواهد با این گونه مناظرات، عظمت و حقانیت خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به نمایش بگذارد و شخصیتی را که مورد توجه انقلابیون آل علی (علیه السلام) بود در جامعه مطرح کند و علم و شکوه و شایستگی و برتری آن را به دیگران بنمایاند. بلکه در این تلاشها اهدافی سیاسی داشت و چه بسا بی میل نبود که در این نشستها، برای یکبار هم که شده امام از پاسخگویی به پرسشها عاجز بماند.

به هر حال گذشته از اهدافی که مأمون به دنبال داشت ولی نتایج آن جلسات مایه شکوه و عظمت امام و بهره علمی و اعتقادی شیعه شد. عبدالسلام هروی که در بیشتر نشستها و مناظرات حضور داشت می گوید:

« هیچ کسی را از حضرت رضا (علیه السلام) داناتر ندیدم و هیچ دانشمندی آن حضرت را ندیده مگر این که به علم برتر او گواهی داده است. در محافل و مجالس که گروهی از دانشوران و فقیهان و دانایان ادیان مختلف حضور داشتند بر تمامی آنان غلبه یافت تا آن جا که آنان به ضعف علمی خود و برتری امام (علیه السلام) اذعان و اعتراف داشتند.»ابراهیم بن عباس گواه دیگری از حاضران این گونه جلسات بود و می گوید:

«حضرت رضا (علیه السلام) هیچ مسأله ای را بدون پاسخ نمی گذاشت در علم و دانش کسی را داناتر از او سراغ ندارم. آنچه مأمون مطرح می ساخت پاسخ کامل آن را دریافت می کرد و آنچه حضرت (علیه السلام) می فرمود، مستند به قرآن بود.»خود آن گرامی در این زمینه می فرمود:

«در حرم پیامبر (صلی الله علیه و آله) می نشستم و عالمان مدینه هرگاه در مسأله ای با مشکل روبرو بودند و از حلّ آن ناتوان می ماندند به من رو می آوردند و پاسخ می گرفتند.» انگیزه های اصلی مأمون برای تشکیل جلسات مناظره

مأمون پس از تحمیل مقام ولایتعهدی بر امام رضا(علیه السلام) در خراسان جلسات گسترده بحث و مناظره تشکیل داد و از اکابر علمای زمان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان به این جلسات دعوت کرد. بی شک پوشش ظاهری این دعوت اثبات و تبیین مقام والای امام(علیه السلام) در رشته های مختلف علوم و مکتب السلام بود، اما در این که در زیر این پوشش ظاهری چه صورتی پنهان بود، در میان محققان گفتگو است:

1- گروهی که با بدبینی این مسائل را می نگرند و حق دارند که بدبین باشند، چراکه اصل در تفسیر نگرشهای سیاسی جباران بر بدبینی است- می گویند: مأمون هدفی جز این نداشت که به پندار خویش مقام امام رضا (علیه السلام) را در انظار مردم مخصوصاً ایرانیان که سخت به اهل بیت عصمت (علیهم السلام) علاقه داشتند و عشق می ورزیدند، پایین بیاورد به گمان این که امام (علیه السلام) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است.

گروه فوق، برای اثبات این مدعا به گفتار خود مأمون که در متون اسلامی آمده است استدلال می کنند چنان که در روایتی از نوافلی، یار نزدیک امام(علیه السلام) می خوانیم: سلیمان مروزی عالم مشهور عالم کلام، در خطه خراسان نزد مأمون آمد، مأمون او را گرامی داشت وانعام فراوان داد.سپس به او گفت: پسر عمویم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) از حجاز نزد من آمده و او علم کلام (عقاید) و دانشمندان این علم را دوست دارد، اگر مایلی روز ترویه (روزه هشتم ماه ذی الحجه) نزد ما بیا و با او به بحث و مناظره بنشین.

سلمیان که به علم و دانش خود مغرور بود، گفت: امیر امیرمؤمنان ، من دوست ندارم از مثل او در مجلس تو در حضور جماعتی از بنی هشام سؤال کنم، مبادا از عهده بر نیاید و مقامش پایین آید. من نمی توانم سخن را به امثال او زیاد تعقیب کنم!

مأمون گفت: هدف من نیز چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی چراکه من می دانم تو در علم و مناظره توانا هستی!

سلیمان گفت: اکنون که چنین است مانعی ندارد در مجلسی از من و او دعوت کن و در این صورت مذمتی بر من نخواهد بود.شاهد دیگر حدیثی است که از خود امام علی بن موسی الرضا نقل شده است هنگامی که مأمون مجالس مناظره تشکیل می داد و شخصاً در مقابل مخالفان اهل بیت (علیهم السلام) به بحث می نشست و امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و برتری او بر تمام صحابه روشن می ساخت تا به امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تقرب جوید، امام (علیه السلام) به افرادی از یارانش که مورد وثوق بودند، چنین فرمود:

«فریب سخنان او را نخورید، به خدا سوگند هیچ کس جز او مرا به قتل نمی رساند ولی چاره ی جز صبر ندارم تا دوران زندگیم به سر آید.»البته مأمون حق داشت که این گونه با کمال صراحت از مکتب امیرالمؤمنان (علیه السلام) دفاع کند زیرا از یک سو شعار نخستین حکومت عباسیان شعار «الرضا من آل محمد» بود و به برکت آن توانسته بودند روی کار آیند و از سوی دیگر ستون فقرات لشکر و رجال حکومتش را ایرانیان تشکیل می دادند که عاشق مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بودند و برای حفظ آنها راهی جز این نداشت. به هر حال تعبیرات امام (علیه السلام) در حدیث فوق به خوبی نشان می دهد که مأمون در برنامه هایش در مورد جلسات مناظره صداقتی نداشت چنانکه ابوصلت پیشکار امام در این باره می گوید:

«از آنجا که امام در میان مردم به علت فضائل و کمالات معنوی خود محبوبیت روز افزون می یافت مأمون بر آن شد که علمای کلام را از هر نقطه کشور فراخواند، تا در مباحثه، امام را به موضع عجز اندازند و بدین وسیله مقامش از نظر دانشمندان پایین بیاید. و عامه مردم نیز پی به کمبودهاش ببرند. ولی امام (علیه السلام) دشمنان خود از یهودی، مسیحی، زرتشتی، برهمن، صائبی، منکر خدا و... همه را در بحث محکوم نمود.2- غیر از انگیزه اول می توان گفت مأمون می خواست مقام والای امام هشتم (علیه السلام) را تنها در بعد علمی منحصر کند و تدریجاً از مسانل سیاسی کنار بزند و چنین نشان دهد که امام مرد عالمی است و پناهگاه امت در مسائل علمی است ولی او کاری با مسائل سیاسی ندارد و به این ترتیب شعار تفکیک دین از سیاست را عملی کند!

3- انگیزه دیگر این که سیاستمداران شیاد و کهنه کار اصرار دارند در مقطعهای مختلف سرگرمیهایی برای توده مردم درست کنند تا افکار عمومی را به این وسیله از مسائل اصلی جامعه و ضعفهای حکومت خود منصرف سازد. او مائل بود که مسئله مناظره امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) با علمای بزرگ عصر خود نقل محافل و مجلس باشد و همه علاقمندان به مکتب اهل بیت در جلسات خود به این مسائل بپردازند و مأمون کارهای سیاسی خود را با خیال راحت دنبال کند و پوششی برای نقاط ضعف خود باشد.

4- و دیگر اینکه مأمون خود آدم بی فضلی نبود تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعه اسلامی معرفی گردد و عشق او را به علم و دانش، آن هم در محیط ایران مخصوصاً و در محیط اسلام آن روز عموماً همگان باور کنند. و این یک امتیاز برای حکومت او باشد. و گروهی را متوجه خود سازد.

 سیده ناهید رضا نیازاده



[1] - کشف الغمه، 3/157.

[2] - عیون اخبار الرضا، 2/180.

[3] - کشف الغمه 3/157؛ «کنت اجلس فی الروضه و العلماء بالمدینه متوافرون فاذا اعیی الواحد منهم عن مسالة اشاروا الیّ باجمعهم و بعثوا الی المسائل فاجیب عنها.

[4] - صدوق، عیون الاخبار الرضا، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج1، ص 179؛ مجلسی، بحار الانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1385ق، ج49، ص 177.

[5] - صدوق، همان، ج2، ص 185.

[6] - همان، ص 239.

 




تاریخ : چهارشنبه 86/6/7 | 4:37 عصر | نویسنده : صبا | نظر


  • دانلود
  • رد ریپورتر
  • کارت شارژ همراه اول